ره توشه
به مناسبت ماه مبارک رمضان(مبحث چهارم )
یقین داشته باش
که هیچگاه نمى توانى ظاهر خود را اصلاح نمایى مگر با اصلاح باطن .
زیرا سرچشمه اعمال قلب است . و از همین رو است که از قلب صالح جز عمل صالح و از قلب فاسد جز عمل فاسد برنمى آید.
بنابراین مهمترین کارها اصلاح قلب است . و قلب از ملکات نفسانى پیشین و خطورات قلبى تاءثیر مى پذیرد. خطورات قلبى نیز از محسوسات و ملکات نفسانى و خلق و خوى سرچشمه مى گیرد. اکنون اگر کسى نتوانست قلب خود را از این راه اصلاح کند، چاره اى جز کوبیدن درِ لطف و بخشش خداى کریم و رحیم (براى توفیق ، تاءیید و هدایت ) نخواهد داشت . بهمین جهت اگر کسى واقعا بفهمد که نمى تواند نفس و قلب خود را اصلاح نماید و چاره اى جز درخواست رحمت پروردگار خود ندارد - و خود را مانند کسى ببیند که در دریاى عمیقى در حال غرق شدن یا در آتش گرفتار شده است - و خود و دل و عمل و کارش را به خدا سپرده و به عنایت او خوشبین باشد حتما نجات یافته ، سعادتمند شده و به خواسته خود مى رسد.
زیرا او توانایى است که ناتوان نشده ، بخشنده اى است که بخل نورزیده و امینى است که خیانت نمى کند.
و گفته اند - و چه خوب گفته اند -: مبارزه با فریب هاى نفس و شیطان پایانى ندارد مگر این که عجز خود را بخوبى درک کرده و صادقانه به خداوند پناه بریم .
پس باید عمل خود را به خدا سپرده ، باطن ، روح ، قلب ، بدن ، ایمان و عمل را به خداوند تسلیم نماید که خداوند در حق کسى جفا و خیانت نمى کند.
آنگاه فرض کند که در مقابل خداوند متعال ایستاده و در حالى که بدون واسطه با او در حال سخن گفتن است به او مى گوید:
آیا پاسخ تو ((نه )) خواهد بود - و گفتن کلمه ((نه )) براى او سنگینتر از کوهها باشد - سپس بگوید: اگر بگویى ((نه )) واى بر من ! واى بر من ! و بفریادم برس ! بفریادم برس !
سپس درباره خوارى رد خداى متعال در جمیع ابعاد و آثارش ، در عقل و روح و بدنش فکر کرده و آنگاه براى تمام این مصیبتها یکى پس از دیگرى گریه کند و بگوید:
واى بر عقل من اگر پروردگار و آقاى من آن را بپوشاند! عقل من چه حالى خواهد داشت اگر نتواند به مقام نور، شرف ، حضور، آبرومندى و منزلت داشتن نزد خدا و رسیدن به مقام فرماندهى فرشتگان و امین وحى خدا بودن برسد؛ عبادت کننده هواى نفس ، مطیع خوک شهوت و خدمتگزار سگ غضب شده و نتواند به همسایگى بهترینها و نزدیکى پروردگار جهانیان برسد؛ و سرانجام ماهیت انسانى او تغییر کرده و تبدیل به شیطانى گمراه کننده و فریبکار شود.
سپس مجازات سختى را که همان رد خداى متعال باشد - و این مجازات به روح او مى رسد - را در خاطر آورده و بگوید:
واى بر روح من اگر خداوند به او پناه نداده و نتواند به خدا بپیوندد؛ از مجلس انس او طرد شده ، او را به قسمت صدرنشین بهشت راه نداده و در جهنم با شیاطین همراه شود!
سپس قلبش را بیاد آورده و بگوید:
واى بر قلب کسى که مثل قلب من باشد؛ هنگامى که از یاد خدا و دوستى بخشنده اى که احسان او فراوان است منع ، به شیطان مایل و دلداده این دنیاى پست شود؛ بطورى که تمام ذکر و فکرش دنیا بوده و عاقبت در چاه آن بیفتد!
((چنین کسى مانند سگى است که اگر او را تعقیب کنى ، زبان خود را بیرون مى آورد و اگر او را ترک کنى زبان خود را بیرون مى آورد.))
از تاریکى معصیت سیاه شده ، به جاى یاد خدا خود را به فراموشى زده ، به جاى علوم به وسوسه ها روى آورده و در نهایت بر دل او مهر خورده و راه نجاتى براى او باقى نماند!
سپس بر اعضاى بدنش یکى پس از دیگرى بگرید و خطاب به سرِ خود بگوید: اى سر! اگر خداى رحمان تو را در دنیا عذاب و تو را تبدیل به سر میمون و خوک نماید یا روى تو را سیاه کرده و در میان جهانیان رسوایت نماید یا چشمت را کور یا گوشت را کر یا زبانت را لال یا تو را بدریخت نماید چه حالى خواهى داشت !
آیا ندیده و نشنیده اى که خداوند بر بسیارى از عصیانگران خشم گرفت و باین شکل آنها را عذاب نمود. یا آتشى بر آنها فرو فرستاد و در دنیا آنها را سوزاند و سپس آنها را به آتش جهنم فرستاد!
آیا نمى ترسى که مجازات تو را به پس از مرگ واگذار نماید که بسیار ناگوارتر و سخت تر است !
********
ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی